منتظر مابی خبرانیم زمنزلگه عشق * ای باخبر از بی خبرآور خبری
|
پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود
در یخچال را باز می کند
عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند
پسرک این را می داند
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: [ یک شنبه 17 آبان 1391برچسب:قضاوت, داستان قضاوت, داستان, داسانک, مطالب آموزنده, آموزنده, داستان آموزنده, , ] [ 19:47 ] [ علی محمد قاسمی ]
[
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |